انشا............

قدم به ابرها میگذارم وبه اوج آسمان میروم به دنیایی دیگر آنجاکه دیگر نشانی از بی مهری نیست مردمش یک دل و صمیمی اند اینجا مردم به جای آیینه تصویر خود را در آب میبینند.....

آسمان خراش و آپارتمان های بلند وجود ندارند بلکه به هر سو که نگاه میکنی کلبه های چوبی است آری اینجا رویای من است.......

اینگونه خواهم رفت...تا نرفتنی ها.....خواهم دید.....ندیدنی هارا.....خواهم شنید ..... نشنیدنی هارا.....

آنگاه که در آنجایم آزادم آنگاه که همه خوابند جاده ایی بپیمایم به انتهای بی کران در اوج آسمان آنجا رویایم را خواهم یافت .....در دل سپید ابر و یا شاید در نگاه ماه.....

پایان....

یاعلی..........

 


نظرات شما عزیزان:

فاطمه
ساعت18:25---13 تير 1394
خیلی زیبا بود اقعا افرین داره نویسنده هنرمند
پاسخ:مرسی دوست گلم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 30 خرداد 1394برچسب:انشا,دلنوشته,, | 23:25 | نویسنده : pegah |

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • آریان بی سی